۶ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

اتانــول

اتانول
من شـــوت بودم شـــوت بودم گٌل شدم آنــروز
هشتاد و نــــــه درصد پر از الکـــــل شدم آنروز

با خنده ای در من تکـــــــــــــاندی دردهایت را
در خنده هایت تا ابد باطل شدم آنـــــــــــــروز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تمـــام

تمام شدم  من
تمام
میدانی؟
تمام شدم
مثل پاکت سیگار

بکوب در تب من درد نغمه هایت را
برقص در من دیوانه هجمه هایت را
دروغ کن دروغ کن دروغ ...
میدانی؟

دروغ کن
همه ی خواب را خیالم را

چقدر از ته این شعر ها سرک بکشم؟
به دود دل بزنم , درد را درک بکشم؟

چقدر با تو از این حرف ها نگویم تا
به عشق شک کنم و عشق را به شک بکشم؟

بیا ... درون من از اعتقاد سیرم کن
از این همه هیجان زیاد سیرم کن

تو اصل شعر منی من شبیه ترجمه ام
بکوب معجزه را در درون جمجمه ام

بکوب در نخ آخر , که تار تر بشوم
خمار بودم از اول خمار تر بشوم

بکوب در من دیوانه هجمه هایت را
تمام شدم من ...تمام .... میدانی؟






۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

فلسفه



شاید تمام زندگی یک لحظه باشد چون

من لحظه هایی را که میفهمم به یادم هست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بگو

بگو

بمان , بگو , بنویس

عشق ردپای من است

هوای تک نفره نیست

این هوای مـــن است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

سرطان عشـــق


مرا گفتند میمیری

چرا که سخت بیماری

تمام عکس و اسکن ها

تمام آزمایش ها

مرا مرده نشان دادند

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بیـــــا


دلم را خاک کن , بشکن
خدا را دود کن در من 
تمام شهر را غی کن 
مرا مسدود کن در من

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰